عشق الهی
باسمه تعالی
الـهی جـانـب مـن کـن نـگـاهــی مـرا بـنـما به سـوی خویـش راهـی
نگاهـی کن که رو آرم به سویَـت رهی بنما که جا گـیرم به کـُویـَت
بـه ذکـر خـود بـلـند آوازه ام کـن رفـیــق لـطـفِ بـی انـدازه ام کـن
بـیـفشان از وضـو بـر رویـم آن آب که از غـفلت نماند در سـرم خواب
بـه چـشم مرحمت سویم نظر کن شـفـیـع آخـرت ، خـیرالـبـشـر کن
سراینده ( وحشی بافقی )
|